افعال(verbs)1

نشستنsitذوب کردنmeltاویزان کردن- اویختنhangمتوجه شدنrealize
ایستادنstandپخش کردنspreadداشتن- خوردنhave, hasزنده ماندنsurvive
تحویل دادنdeliverلایه لایه مرتب کردنlayerشنیدنhearاجازه دادنallow
خاموش کردنshut offسرخ کردنfryپنهان کردن- پنهان شدنhideمحافظت کردنprotect
تمایل به خوردن و نوشیدن- اشتها داشتنappetiteمخلوط کردنmixزدن- خوردن به hitدوری کردن- اجتناب کردنavoid
کباب کردنgrillهم زدن(سفیده-خامه)whipنگهداشتن- گرفتنholdبدست اوردنachieve
گرفتن- بردن- برداشتنtakeتفت دادنsauteازردن- اسیب زدن بهhurtبرخاستن- بلندشدن- رخ دادنarise
اموختن- یاد دادنteachوردنه زدن- صاف کردنroll outنگاه داشتن- محافظت کردنkeepایستادگی کردنabide
پاره کردن- پاره شدنtearچشیدن- مزه کردنtasteدانستنknowبیدار کردن- بیدار شدنawake
گفتنtellبریدنcutگذاشتن- نهادن- نصب کردنlayبودن- وجود داشتنbe
فکر کردن- گمان کردنthinkریز کردن- خرد کردنchopهدایت و رهبری کردن- بردنleadتحمل کردن- به دنیا اوردنbear
پرت کردن- انداختنthrowحلقه حلقه کردن- قاچ کردنsliceاموختن- یاد گرفتنlearnزدن- شکست دادنbeat
فهمیدنunderstandرنده کردنgrateترک کردن- واگذار کردنleaveشدن- درخور بودنbecome
بیدار کردن- بیدار شدنwakeاضافه کردنaddوام دادن- قرض دادنlendاغاز شدن- اغاز کردنbegin
پوشیدن- برتن داشتنwearریختنpourگذاشتن- اجازه دادنletخم کردن- خم شدنbend
پیروز شدن- برنده شدنwinادویه زدنspiceدراز کشیدنlieشرط بستنbet
نوشتنwriteبخارپز کردنsteamگم کردن- از دست دادنloseپیشنهاد دادنbid
تیراندازی کردنshootجوشاندنboilساختن- درست کردن- مجبور کردنmakeگاز گرفتنbite
نشان دادنshowکباب کردنbarbecueمعنی دادنmeanدمیدن- وزیدنblow
بستن- بسته شدنshutبرشته کردنroastملاقات کردن- مواجه شدن باmeetشکستن- قطع کردن-نقض کردنbreak
(اواز) خواندنsingپختن- طبخ کردنbakeخواندنreadاوردن- موجب شدنbring
غرق شدنsinkبهم زدنstirسوار شدن- سواری کردنrideمنتشر کردن- اشاعه دادنbroadcast
گوش دادن - گوش کردنlistenوزن کردنweighزنگ زدن- زنگ خوردنringساختن- بنا کردنbuild
خوابیدنsleepکشیدنdragبرخواستن- بالا رفتن- طلوع کردنriseسوختن- سوزاندنburn
صحبت کردن- حرف زدنspeakباز کردنopenدویدن- روان شدن- گریختنrunخریدنbuy
خرج کردنspendکله معلق زدنcartwheelگفتنsayگرفتن- بدست اوردنcatch
باز کردنopen(بر زمین) گذاشتنput downدیدنseeانتخاب کردن- گزیدنchoose
شنا کردنswimبرداشتنpick upفروختن- به فروش رفتنsellامدن- رسیدنcome
نگاه کردنlookکش و قوس دادنstretchفرستادنsendارزیدن- ارزش داشتنcost
پیوستن- متصل کردنjoinانداختنdropخروپف کردنsnoreمعامله کردن- کنار امدن-رفتار کردنdeal
نیاز داشتنneedاشاره کردنpointتکیه دادنleanکندن -حفر کردن- کاوش کردنdig
درس خواندن- مطالعه وتحصیل کردنstudyپرت کردنthrowزانو زدنkneelانجام دادن- عمل کردنdo, does
پذیرفتنacceptلیز خوردنslipچمباتمه زدنsquatکشیدن- ترسیم کردنdraw
پرسیدنaskزمین خوردنtripقوز کردنslouchخواب دیدن- رویا دیدنdream
باور داشتن- باور داشتنbelieveنگاه کردنlookچشمک زدنwinkاشامیدنdrink
قرض گرفتنborrowگریه کردنcryاخم کردنfrownراندن- بردنdrive
خریدنbuyدراز کشیدنlie downپوزخند زدنsmirkبریدن- زدن- چیدنcut
توانایی داشتن- توانستنcan /be ableچهاردست و پا راه رفتنcrawlپلک زدنblinkخوردن -صرف کردنeat
منتفی کردن- کنسل کردنcancelبه هدف زدنhitثبت نام کردنenrollافتادن - پایین امدنfall
تغییر دادنchangeلگد زدن- شوت کردنkickریختنspillاحساس کردن- لمس کردنfeel
تمیز کردنcleanمشت زدنpunchاروغ زدنburpجنگیدن- نزاع کردنfight
شانه کردنcombبوسیدنkissگوزیدنfartپیدا کردنfind
شکایت کردنcomplainاهسته دویدنjagاستفراغ کردنvomitپرواز کردنfly
سرفه کردنcoughدویدنrunسکسکه کردنhiccupفراموش کردنforget
شمردنcountقدم رو کردنmarchفشار دادنsqueezeبخشیدن- عفو کردنforgive
توضیح دادنexplainدست تکان دادنwaveچلاندنwringمنجمد شدن- یخ بستنfreeze
پر کردنfillصحبت کردنtalkمچاله کردنcrumpleگرفتن- بدست اوردنget
تمام کردنfinishکف زدنclapپوست کندنpeelبخشیدن- دادن(به)give
جا دادنfitخندیدنlaughخیساندنsoakرفتن- رهسپار شدنgo
درست کردنfixرقصیدنdanceبه خاطر اوردنrecallرشد کردن- بزرگ شدن- روییدنgrow
پرداختنpayسازمان دادنorganiseزندگی کردنliveترک کردنleave
بازی کردنplayباریدنrainپاسخ دادنreplyقرار دادنput

نگین کشاورز
15 مهر 1402
دیدگاهتان را بنویسید